رفیق هادی
آزاد
رفیق هادی متولد اراک بود. 17 سال
بیشتر نداشت. اما شور و عشق بزرگی در سر داشت. رفیق هادی،
رفیقی پر شور و با استعداد و فعال بود و در حرکت عظیم کارگران و
زحمتکشان کشورمان علیه رژیم سرمایه داری شاه شرکت فعال
داشت. بعد از انتشار سلسله بحث های راه کارگر به سازمان ما پیوست و
یکی از فعال ترین و پر شور ترین رفقای ما در اراک بود. او در پخش و تکثیر
اعلامیه های راه کارگر، فروش نشریه، تبلیغ در مدرسه و
خیابان و ... نقش فعالی به عهده داشت و زبانزد همۀ رفقایش
بود. رفیق هادی به کوه و کوه نوردی علاقه وافری داشت و به
اتفاق دوستان و رفقایش در اکثر جمعه ها به کوه می رفت، به خاطر
روحیه پر شور و شاد و انقلابیش، هرجا که قدم می گذاشت،
محیط را سرشار از شادی و امید می کرد و به مردم و
رفقایش عشق می ورزید و حاضر بود برای آنان هر کاری
انجام دهد.
رفیق هادی بعد از 30 خرداد 60، توسط آدم
کُشان ولایت فقیه دستگیر شد و زیر شکنجه های
اسلامی قرار گرفت، اما شکنجه های وحشیانه نتوانست
روحیۀ رزمندۀ او را در هم بشکند. به خاطر این
روحیۀ قهرمانانه بود که مقاومت و استواریش زبانزد همگان بود.
رفیق در زندان نیز لحظه ای از فعالیت انقلابی و کمونیستی
اش باز نایستاد و ارتباطش را با سازمان محبوبش حفظ کرد و توانست با ابتکار
ظریفی، گزارش دقیقی از وضعیت زندان، برای
تشکیلات ارسال کند.
یکی از رفقایمان در بارۀ
رفیق می نویسد: « در شرایطی که رژیم
جنایت کار فقها هر روز صدها نفر از بهترین و آگاه ترین فرزندان
انقلابی مردم را تیرباران می کرد و می کوشید با
تیرباران های جمعی و شکنجه های وحشیانه ارادۀ
انقلابیون را در هم بشکند و زندانیان را مجبور به انجام به اصطلاح فرایض دینی کند،
رفیق هادی به اتفاق دیگر رفقای همرزم و هم بندش، ضمن
اعتراضات شفاهی، نامۀ معترضانه ای را با امضاء تسلیم
مسئولین زندان می کنند و به این طریق عزم خود را در دفاع
از دمکراسی و سوسیالیسم و مخالفت با رژیم ارتجاعی
اسلامی اعلام می دارند».
بالاخره روز جمعه تاسوعای 60، رفیق
هادی آزاد به اتفاق 14 تن از مبارزان راه آزادی تیرباران شد و
جانش را نثار راه رهائی کارگران نمود.
هادی نمرده است! و در وجود ده ها و صدها کارگر
و زحمتکش آگاه و رزمنده ای که هر روز به مبارزه روی می آورند،
زندگی دوباره می یابد و بدین سان پرچمی که
رفیق هادی با نثار خونش گلگون کرد، همیشه و در همه جا در اهتزاز
خواهد بود.